علاقه‌مند به تئوری و پایه‌ها

پژوهشگرِ پسادکتری در دانشگاه و مرکزِ تحقیقاتِ یورکامِ فرانسه (آزمایشگاهِ هوشِ مصنوعی برای سلامت در پارک فناوری سوفیاآنتیپولیس) با تخصص در پردازشِ سیگنال، تحلیلِ سری‌های زمانی و یادگیریِ ماشین. در حالِ توسعهٔ الگوریتم‌های یادگیریِ چندمدالیته برای حوزهٔ سلامت، با تمرکز بر الکتروفیزیولوژی و دستگاه‌های پوشیدنی. دارای زمینهٔ قوی در پردازشِ سیگنالِ الکتروانسفالوگرام (فعالیتِ الکتریکیِ مغز یا نوارِ مغزی)، تحلیلِ داده‌های عصبی و دینامیکِ مغز. قبلاً به عنوانِ دانشمندِ داده در بیمارستانِ آزُرخ در بلژیک فعالیت داشتم و بر تحلیلِ داده‌های سرطان تمرکز داشتم (مسیری متفاوت از مسیرِ اصلیِ پژوهشی‌ام که به دلیلِ شرایط ایجاد شد، نه انتخابِ شخصی)....

درباره یِ ادَب کردنِ ادَب

یک: «نظریه ی ادَب» میگه که انسان دو گونه تمایل دارد، یکی تمایل به این که دوست داشته شود و فهمیده شود و دوم این که از «تحمیل» رهیده و آزاد شود. و ادب استراتژی ای هست برای تعادل این دو تمایل. دو: یکی از مهم ترین نقدها به این نظریه اینه که درباره یِ جنبه هایِ ارتباط میان فرهنگی، صحبتی نمی کنه! یعنی این که در روابطِ میان فرهنگی هم آیا کماکان، ادب یا ادبیّت صرفا به منزله ی استراژی تعادل و هارمونی بین دو تمایل انسانیه؟!...

داستان سونیا

این داستان را وقتی بیست سالم بود نوشتم. فردای روزی که «سه قطره خون» صادق هدایت را خواندم، به سرعت و با تمام ادراک جوشیده از درونم نوشتم. اولین بار در وبلاگ، بعدتر در Google Plus و فیسبوک منتشر شد. حالا اینجا می‌گذارم. بسیار دوستش دارم. درست وقتی بیست ساله بودم. داستان سونیا یادمه اون قدیما وقتی می رفتم تو بازار چه، کف زمین پر از خطوط ضرب دری از آب بود....

داستان گرامافون

آن موقع تازه سی‌سالم شده بود که دورهٔ دکتری رو شروع کردم. در اوجِ سرخوشی به سر می‌بردم. با همه می‌جوشیدم. در دفترِ کارِ قشنگم، تو کُریدورها، سعی می‌کردم نگاهم تلاقی‌گاهِ نگاهِ دیگران باشد. ولی همکارانم فکر می‌کردند من آدمِ عجیب‌وغریبی هستم. حالا، پس از سال‌ها، دیگر مثل روز برایم روشن است که آن زمان، به‌علتِ جاه‌طلبیِ بی‌حد و اندازه‌ام و توقعِ زیادی که از خودم داشتم، دیگر در با دیگران جوشیدن سخت‌گیر شده بودم....

کوانتومی فکر کردن

مکانیک کوانتوم یک پروسیجر است برای این که بفهمیم “پروسیجر” چیست، باید ببینیم از کجا آمده. پروسیجر از فعل proceed می‌آید، به معنی پیش رفتن یا جلو رفتن. بنابراین می‌توان گفت مکانیک کوانتوم یعنی پیش‌روی به‌صورت کوانتومی. حالا پیش‌روی در کجا؟ در واقعیت، یعنی in reality. پس مکانیک کوانتوم روشی خاص برای نگاه کردن به بخش خاصی از واقعیت است. شاید بسیاری فکر کنند مکانیک کوانتوم یعنی پیش‌بینی چیزهایی که قرار است اتفاق بیفتند، ولی در عمل این‌طور نیست....